صبا(شعری از استاد ابتهاج)

سلام دوستان. با خودم قرار گذاشته بودم که هر طور شده در این پست ، اوّلین آلبوم  از دکلمه ی اشعار حضرت حافظ ، با نام "سفیر عشق" رو خدمتتون تقدیم کنم. امّا همیشه  کارها اونطور که ما دلمون میخواد و دوست داریم انجام نمیشن. خوب ظاهراً با گرفتاریهایی که من دارم به این زودی ها  به انتشار آلبوم نباید دلم رو خوش کنم . برای خالی نموندن این پست هم  یه دکلمه از شعر زیبای استاد ابتهاج آماده کردم که تقدیم میکنم. بازهم مثل همیشه تاکید میکنم که نظر و انتقاد یادتون نره، لطفاً.

دانلود دکلمه

برای دیدن متن شعر به ادامه مطالب مراجعه کنید.
 

 

صبا به لرزش تن سیم تار را مانی

به بوی نافه سر زلف یار را مانی

به گوش یار رسان شرح بی قراری دل

به زلف او که دل بی قرار را مانی

در انتظار سحر چون من ای فلک همه چشم

بمان که مردم چشم انتظار را مانی

سری به سخره ی زانوی غم بزن ای اشک

که در سکوت شبم آبشار را مانی

به پای شمع مه از اشک اختران ای چرخ

کنار عاشق شب زنده دار را مانی

ز سیل اشک من ای خواب من ندیده هنوز

چه بستری تو که دریا کنار را مانی

گذشتی ای مه ناسازگار زودگذر

که روزهای خوش روزگار را مانی

مناز این همه ای مدعی به صحبت یار

که پیش آن گل نورسته خار را مانی

امان نمی دهی ای سوز غم به ساز دلم

بیا که گریه ی بی اختیار را مانی

غزال من تو به افسون فسانه در همه شهر

ترانه ی غزل شهریار را مانی

نوید نامه ات ای سرو سایه پرور من

بگو بیا که نسیم بهار را مانی

ابتهاج